برنامه درسی

علمی-آموزشی

برنامه درسی

علمی-آموزشی

مطالعه

به هنگام خواندن و حفظ کردن مطالب اگر قرار باشد کلیه ی آنچه را که در صفحات کتاب،پلی کپی و مانند آن نوشته شده است حفظ کرده و به خاطر بسپاریم و بعد مانند ضبط صوت یا اسفنجی که آب را به خود می گیرد و هرگاه آن را بفشاریم دوباره عیناً همان آب را پس می دهد عمل نمائیم:

1. حجم بزرگی از چیزهایی را که شاید بیهوده بوده و چندان به درد ما نخواهد خورد به مغز خود تحمیل کرده ایم.


2. وقت بسیار زیادی را، بیش از آنچه لازم بوده است برای حفظ مطالب تلف کرده ایم.


3. در پس دادن این مطالب (به هنگام نقل، یا نوشتن در ورقه ی امتحان و مانند آن ) چه بسا که آنقدر مطالب حفظ شده ی غیر ضروری را می آوریم که اصل موضوع در میان آن گم می شود و در نتیجه خواننده مطالب ما و یا شنونده ای که به ما گوش می دهد خسته شده و چیزی از نوشته ها یا گفته های ما دستگیرش نمی شود و کم کم علاقه اش به خواندن یا شنیدن دنباله ی مطلب کم می شود و حواسش به جا و یا کار دیگری معطوف می گردد و ماناچاریم با کلماتی مانند می فهمی، گوش کن، توجه کن، هنوز اصل موضوع مانده و مانند آن مرتب توجه وی را به سخن خودمعطوف کنیم و در حقیقت مرتباً با زور وادارش کنیم که به دنباله ی حرف ما توجه نماید.

اگر در سر جلسه ی امتحان هستیم آنقدر به حواشی و ذکر مطالب غیر ضروری می پردازیم که از اصل موضوع دور مانده و یا تا بخواهیم جواب اصلی را به قضیه بدهیم وقت کم میاوریم.


4. با حفظ کلمه به کلمه ی مطلب در موقع بازنویسی با افتادن کلمه یا عبارتی از آن هر چه را که بنویسیم نامفهوم و ناقص خواهد بود و چه بسا که همه ی زحمات ما به هدر می رود. پس چه باید کرد؟


جواب بسیار آسان است. شاید بارها تجربه کرده باشید که وقتی کسی برای تعریف موضوعی آن را بسیار کش می دهد شنونده به او می گوید"آقا جان، اینقدر کش نده، لپ مطلب را بیان کن" یا "برو سر اصل موضوع" یا "خلاصه اش کن" و نظیر آن. این جملات و عبارات عامیانه و ساده به رشته ی مهمی در علم و فن نوشتن و خوانده اشاره می کند که عبارتست از کلمات و عبارات اساسی(کلیدی) که خلاصه کردن و خلاصه نوسی نیز بر مبنای همین کلمات و عبارات مبتنی هستند. به طور کلی "لپ مطلب" و اصل موضوع در هر بند یا هر صفحه از نوشته ای اکثراً چند کلمه یا چند جمله بیشتر نیست و مابقی آن زوائد بوده و بنا به سلیقه ی نویسنده می تواند با مطالب دیگری تعویض گردد. به همین علت است که وقتی از دو یا چند نفر بخواهیم که یک موضوع را شرح دهند هر کدام به طریقی و به نحوی آن  را به اصطلاح می پرورانند و اگر چه اصل مطلب یکی باشد ولی نوشته ها و گفته ها دو یا چند نوع از آب در می آید.


یک نکته بیش نیست غم عشق و زین عجب


                                                                                          کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد