خانه
عناوین مطالب
تماس با من
برنامه درسی
علمی-آموزشی
برنامه درسی
علمی-آموزشی
جدیدترین یادداشتها
همه
درس زندگی
خودمونی
سخن روز
روز پدر مبارک
نقش معلمین در کاهش اضطراب امتحان
40 تجربه از رتبه های برتر کنکور
«دانشآموزان ریاضی» امیدوارترین و «دختران» مضطربترین داوطلبان
سخن روز
داوطلبان کنکور هنگام آزمون های عینی تستی توجه کنند؛ پاسخ حدسی به
شب امتحان به جای مطالعه آدامس بجوید
ا ستفاده از گروههای یادگیری همیار در کلاس درس
سخن روز
روز معلم مبارک
زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ.گاه با یک دل تنگ
سخن روز
بایگانی
خرداد 1392
4
اردیبهشت 1392
23
فروردین 1392
19
اسفند 1391
8
بهمن 1391
23
دی 1391
17
آذر 1391
36
آبان 1391
14
شهریور 1391
11
تیر 1391
11
آمار : 14162 بازدید
Powered by Blogsky
برگه ریاضی مجتبی
نامساوی
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند
ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی
مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ،
آب دهانش را قورت داد
خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت
برگه مجت
بی
،دست به دست بین معلم
ها می
گشت
اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود
امتحان ریاضی ثلث اول :
سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه
که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد
و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟
جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم
بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست
معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد
سئوال : نامساوی را تعریف کنید
جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران
اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد.
سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟
جواب : همان خاصیت پول داری است آقا
که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی
و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت
می کنی
سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟
جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ،
که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود
م
علم ریاضی ، ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ،
برگشت با صدای لرزانش فریاد زد
آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟
بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید
و پشت در گم شد
برنامه درسی
شنبه 11 آذرماه سال 1391 ساعت 11:33 ق.ظ
0
لایک
نظرات
1
+ ارسال نظر
مشکاتی
شنبه 11 آذرماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ
عرض ادب
داستان تکان دهنده ای بود
درود بر مجتبی ها
0
0
سلام.ممنون از توجهتان. موفق باشید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر
عرض ادب
داستان تکان دهنده ای بود
درود بر مجتبی ها
سلام.ممنون از توجهتان. موفق باشید