ابراهیم لینکن به معلم پسر خودنامه جالبی نوشته است که قسمتی از آن چنین است:
او باید دریابد که همه انسان ها عادل و همه آن ها راستگو نیستند. اما به پسرم یاد بدهید که در ازاء هر انسان حیله گر، انسان های صادق و درستکار نیز وجود دارند.
به او بیاموزید که در ازاء هر سیاستمدار خود خواه، رهبری مدبر و کوشا نیز وجود دارد.
به او یادآور شوید که در ازاء هر دشمن نیز دوستی وجود دارد.
به او بیاموزید که اگر با کار و تلاش خود یک دلار بدست آورد بهتر از این است که اتفاقی پنج دلار روی زمین پیدا کند.
به او یاد بدهید که از شکست ها درس بیاموزید، از پیروزی ها لذت ببرید و به خاطر گذشته افسوس نخورد به او بگویید که کتاب می تواند چه نقش مهمی در زندگی او ایفا کند.
به او تفکر عمیق یاد آور شوید و این که پرندگان در حال پرواز در آسمان بنگرد، به گل های باغچه، به تلاش زنبورها و ... .
به پسرم یاد بدهید مردود شدن در یک امتحان بسیار بهتر از تقلب کردن است. همچنین با انسان های آرام به آرامی و با سرکش ها با سرکشی برخورد نماید. به او بگویید که به اصول و عقایدش پایبند باشد، حتی اگر همه با او مخالف کنند. . این که سخن همه را بشنود و آنچه را به نظرش درست می رسد برگزیند. ... و در پایان به پسرم ارزش های زندگی را بیاموزید.
اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است
اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند
ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود
اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
ایران: افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترینهای کشور است
اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند
ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود
اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده
اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفادهای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد
اروپا: مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار میکنند
ایران: مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار میشوند
اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند
ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن میکنند
اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
ایران: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را میگیرند
اروپا: همه میدانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است
ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد
اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است
ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت میکند
اروپا: مدیر فعالترین فرد سازمان است با مشغله فراوان
ایران: مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان.
دوستان این تفاوتها و مقایسه برای صرفاً الگوگیری مثبت و انجام درست فعالیت و مسئولیت مدیریتی است و فقط جنبه آموزشی دارد.
خرجی نداره اگر حوصله کنیم و کمی هم دقت .آره می شود....در وسط یک دشت بزرگ یا زیر یک سایه کمرنگ زمستانی دراز کشید و دستت را بزار زیر سر و یکی از پاها را بینداز رو اون یکی و سعی کن به آسمان نگاه کنی با بلند به خودت بگویی:.....
هی با توام فکر نمی کنی دلت برای خودت تنگ شده
من از روزی که سرکلاس کارآفرینی فهمیدم معلم ما استخدام یکی از ادارات هست....معنای بی اعتمادی را واضع فهمیدم و درک کردم........
من از روزی که بحث در مورد فرهنگ بود و از یک فرهنگی شندیم که باید کار فرهنگی کرد....معنای وظیفه نشناسی را متوجه شدم....
و از روزی که چهار سیب داشتیم و ما 5 نفر بودیم تنها کسی از سیب متنفر بود مادر بود ....معنای محبت را دیدم.....